وبلاگ جامع حقوقی

مباحث : وکیل،آنلاین،مشاوره،حقوقی،حقوق،وکیل،وکالت،دعاوی,دادگاه،شکایت،کلاهبرداری،دادگستری،قانون،طلاق،دادخواست

وبلاگ جامع حقوقی

مباحث : وکیل،آنلاین،مشاوره،حقوقی،حقوق،وکیل،وکالت،دعاوی,دادگاه،شکایت،کلاهبرداری،دادگستری،قانون،طلاق،دادخواست

وکیل دادگستری ،مشاوره با وکیل دادگستری

مشورت با وکیل :احضاریه یا اخطاریه؟

احضاریه یا اخطاریه؟

اگر مأمور ابلاغ در خانه شما را بزند و به شما بگوید برگه‌ای از طرف دادگاه برای شما آورده به سرعت به طرف در می‌روید تا برگه را ببینید. نام این برگه اخطاریه و در مواردی احضاریه است. در قانون نام برگه‌ای که از طرف دادگاه توسط مأمور ابلاغ آورده می‌شود «اخطاریه» است. اخطاریه بیشتر برای یادآوری زمان یا امری به افراد است و بیشتر در امور مدنی کاربرد دارد.

مثلا فردی به دادگاه مراجعه کرده و اعلام کرده که از شما پولی طلب دارد. دادگاه برای شنیدن توضیحات شما اخطاریه‌ای مبنی بر تاریخ و موضوع جلسه رسیدگی ارسال می‌کند تا شما به عنوان خوانده در دادگاه حضور پیدا کنید یا ممکن است اخطاریه رفع نقص مدارک برایتان ارسال می‌کند. اما احضاریه در مواردی است که دستور جنبه امری دارد و باید حضور پیدا کنید و اگر از دستور دادگاه سرپیچی کنید دستور جلب شما صادر خواهد شد.

  • محمد امینی

شیوه‌های ابلاغ واقعی برای اشخاص حقوقی

در دادگاه‌ها اشخاص حقوقی هم مانند اشخاص حقیقی می‌توانند طرف دعوا قرار گیرند. مثلا یک شرکت تجاری شخص حقوقی است. ابلاغ برای اشخاص حقوقی هم وجود دارد. در دعاوی راجع به اداره‌های دولتی و سازمان‌های وابسته و شهرداری‌ها اوراق قضایی به رییس این سازمان‌ها یا قائم مقام وی داده می‌شود و رسید گرفته می‌شود.
ابلاغ

در مورد شرکت‌های غیر دولتی برگه ابلاغ به مدیر، قائم مقام وی یا به فرد دارنده حق امضا داده می‌شود. چون این امر صراحتا در قانون آمده پس ابلاغ واقعی است.

در مورد شرکت‌هایی که ورشکسته شده‌اند به اداره امور تسویه و ورشکستگی داده می‌شود و اگر شرکت کلا منحل شده باشد، به مدیر قبل از انحلال داده می‌شود. اگر تمام این موارد رعایت شود، ابلاغ واقعی محسوب می‌شود.

اینکه ابلاغ واقعی یا قانونی باشد از این جهت اهمیت دارد که اگر ابلاغ قانونی باشد یعنی ما مطمئن نیستیم که برگه‌های قضایی به دست فرد مورد نظر رسیده یا نه؟ بنابراین در صورتی ابلاغ قانونی برای دادگاه معتبر است که دادگاه اطمینان پیدا کند که اوراق به دست خوانده یا فرد مورد نظر رسیده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، روز از نو روزی از نو ممکن است این موضوع باعث تجدید جلسه و تأخیر در امر رسیدگی و در نتیجه احقاق حق شود.
ابلاغ به کجا ارسال می‌شود؟

اقامتگاه هر شخصی جایی است که او زندگی می‌کند. در قانون هر جایی که مرکز مهم امور فرد باشد اقامتگاهش محسوب می‌شود. بنابراین کارمند دولت مرکز مهم امورش اداره اوست. در قانون گفته شده که ابلاغ به هر یک از محل سکونت یا کار فرد می‌تواند صورت گیرد. این اقامتگاه حقیقی است. یک نوع دیگر هم به نام اقامتگاه انتخابی وجود دارد که هر یک از دو طرف دعوا یا وکلای آن‌ها می‌توانند محلی را اعلام کنند که اوراق اخطاریه به آن نشانی ارسال شود در نتیجه تمام اوراق قضایی به آن آدرس ارسال می‌شود.

شیوه‌های ابلاغ واقعی برای اشخاص حقوقی

  • محمد امینی

مشورت از وکیل:شیوه های ابلاغ قانونی به اشخاص حقیقی


-خودداری مخاطب از تحویل گرفتن اوراق قضایی ( موضوع ماده ۶۸ ق.آد.م )
در صورتی که مخاطب شخص حقیقی بوده واز گرفتن برگه ها خودداری نماید ، مأمور ابلاغ مراتب را با نوشتن نام ومشخصات خود وتاریخ ومحل اقدام در نسخه اول ابلاغ نامه گزارش نموده ودیگر برگه هارا به دفتر دادگاه برمی گرداند که تاریخ مزبور ، تاریخ ابلاغ قانونی شمرده می شود.
– ابلاغ اوراق قضایی به بستگان وخادمان مخاطب ( موضوع ماده ۶۹ ق.آد.م )
چنانچه مأمور ابلاغ به نشانی مندرج در اوراق قضایی مراجعه وبا حضور نداشتن مخاطب مواجه گردد، می تواند اوراق قضایی را به همسر یا فرزندان یا بستگان مخاطب از قبیل خواهر، برادر ونظایر آن ابلاغ ودر نسخه دیگر رسید بگیرد ، مشروط بر اینکه به نظر مأمور ، سن و ووضعیت ظاهری شخصی که بر گ ها را دریافت می دارد برای تشخیص اهمیت برگه ها کافی باشد. در این ماده قانونی دو نکته اهمیت برگه ها کافی باشد . در این ماده قانونی دو نکته اهمیت ویژه ای دارد ، نخست چنانچه شخص صغیر یا دیوانه یا مختل المشاعری درب منزل را گشوده باشد ، مأمور ابلاغ نباید اوراق قضایی را به نامبرده تحویل واز وی رسید اخذ نماید زیرا هدف از ابلاغ اوراق قضایی ، مطلع نمودن شخص از موضوع دعوی وتاریخ ومحل تشکیل جلسه دادگاه ودر نهایت آمادگی مخاطب برای دفاع از ادعای مطرح شده است ووظیفه مأمور ابلاغ برای دقت در وضعیت ظاهری وسن ورفتار شخصی که اوراق را دریافت می نماید کاملاً نمایان می گردد. دوم مأمور ابلاغ باید توجه کند که بین مدعی علیه وشخصی که اوراق قضایی را دریافت می کند ، تعارض منفعت نباشد › بعنی برای مثال خواهان پرونده شوهری باشد که دادخواست طلاق به طرفیت از همسر خویش داده است وآدرس منزل خود را به عنوان آدرس خوانده ( همسر ) ذکر نموده باشد ودر زمان ابلاغ اوراق نیزشوهر آنها را تحویل بگیرد که در این صورت بدیهی است که امکان دارد شوهر پس از دریافت برگه ها ، از تسلم آن به خوانده دعوی ( همسرش ) خودداری نماید وبدین وسیله موجب اطلاع نیافتن وی از تاریخ روز دادرسی شده ودر نتیجه موجبات احقاق نیافتن حق خوانده فراهم گردد.
– خودداری بستگان وخادمان یا حاضر نبودن آنها در نشانی تعیینی مخاطب ( موضوع ماده ۷۰ ق.آد.م )
چنانچه از بستگان وخادمان مخاطب در محل تعیین شده نباشند یا از گرفتن اوراق قضایی استنکاف نمایند . مأمور ابلاغ این موضوع را باید در برگ اول  اخطاریه گزارش نموده وبرگ دوم اخطاریه را به محل مذکور الصاق کند وبرگ اول را به همراه ضمایم آن به دادگاه اعاده نماید که در این صورت خوانده می تواند تا وقت جلسه رسیدگی به دفتر دادگاه مراجعه وبا دادن رسید اوراق مربوطه را دریافت نماید.
–  سابقه ابلاغ اوراق قضایی ( موضوع ماده ۷۹ ق.آ.د.م )
چنانچه ابلاغ  اوراق قضایی یک بار در محل تعیین شده در دادخواست برای خواهان یا خوانده یا وکلای آنان طبق مقررات وتشریفات قانونی ، انجام شده باشد ؛ برای اصحاب دعوی از نظر قانونی سابقه ابلاغ در محل مربوطه به وجود می آید واز آن پس ، تمام برگه ها برای ابلاغ به همان محل سابق ارسال می شود . ابلاغ قانونی محسوب می شود ، مگر اینکه اشخاص مذکور اعم از حقیقی یا حقوقی ، نشانی جدیدی را به دفتر دادگاه اعلام نمایند که در این صورت اوراق باید به نشانی جدید ابلاغ شود . پس در ابلاغ برگه ها به خواهان دو حالت به وجود می آید :
نخست ابلاغ نخستین برگه به خواهان که معمولاً به صورت اخطاریه دعوت به جلسه دادرسی یا اخطاریه رفع نقص دادخواست ارسال می شود وخواهان در محل تعیین شده یا چنین نامی شناخته نمی شود که مأمور ابلاغ به ناچار اقدام به الصاق نسخه دوم اخطاریه به نشانی اعلامی خواهان در محل مذکور ، طبق مواد ۷۰ و ۷۹ ق.آ.د.م می نماید وبرگ اول اخطاریه را ضمن گزارش الصاق اوراق به دفتر دادگاه اعاده می نماید ، زیرا قانون گذار در ماده ۷۹ ق.آ.د.م به صراحت اعلام نموده است که چنانچه نشانی معین مخاطب در دادخواست اشتباه باشد باید فوری محل جدید ومشخصات صحیح را به دفتر دادگاه اطلاع دهد و تا وقتی که به این ترتیب عمل نشده باشد ، اوراق در همان محل سابق ابلاغ می شود.
دوم نشانی خواهان پس از تقدیم دادخواست خواهان به دادگاه تغییر پیدا می کند ومحل جدید تا پیش از صدور نخستین برگ راجع به دعوی به دفتر دادگاه اعلام نمی شود که مأمور ابلاغ با احراز اینکه به تازگی محل اقامت خواهان تغییر پیدا کرده است طبق ماده ۷۰ ق.آ.د.م نسخه دوم اخطاریه را به نشانی مذکور الصاق نموده ونسخه اول را به همراه ضمایم آن به دفتر دادگاه عودت می نماید که در این صورت برای خواهان سابقه ابلاغ به وجود می آید ودر ابلاغ برگه ها به خوانده نیز به همان ترتیب در محل تعیین شده در دادخواست انجام می شود ؛ در اینجا نیز دو حالت به وجود می آید : نخست خوانده در نشانی تعیین شده شناخته نمی شود یا اینکه خوانده در فاصله تقدیم دادخواست خواهان تا زمان ابلاغ آن به وی از آن محل به مکان دیگری نقل مکان می نماید که در موارد بالا مأمور ابلاغ مراتب را در ابلاغ نامه گزارش نموده و اوراق قضایی را طبق ماده ۷۲ ق.آ.د.م به دفتر دادگاه اعاده می نماید که در این صورت مدیر دفتر دادگاه اعاده می نماید که در این صورت مدیر دفتر دادگاه اعاده می نماید که در این صورت مدیر دفتر دادگاه اخطار رفع نقص دادخواست برای خواهان می فرستد تا ظرف مدت ده روز نشانی جدید خوانده را اعلام نماید ، در صورت عجز از اعلام نشانی خوانده ، باید وی را مجهول المکان اعلام نماید که در این صورت طبق ماده ۷۳ق.آ.د.م به درخواست خواهان وبه دستور دادگاه ، مفاد دادخواست وزمان ومحل جلسه رسیدگی دادگاه ، مفاد دادخواست وزمان ومحل جلسه رسیدگی دادگاه یک نوبت در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار با هزینه خواهان آگهی می گردد که تاریخ انتشار آگهی تا جلسه رسیدگی نیز نباید کمتر از یک ماه باشد ، با این وصف ابلاغ قانونی به خوانده انجام می گردد.
دوم نشانی اعلامی خوانده در دادخواست صحیح است ولی خوانده یا بستگان وی در محل معین حضور ندارند که با احراز این امر توسط مأمور ابلاغ ، طبق ماده ۷۰ ق.آ.د.م برگ دوم اخطاریه در محل مذکور الصاق ومراتب الصاق برگ دوم اخطاریه در نسخه اول گزارش شده ونسخه اول به همراه ضمایم آن به دفتر دادگاه اعاده می گردد که بدین ترتیب برای خوانده نیز سابقه ابلاغ در محل به وجود می آید .
– مخاطبان غیرمحصور . ( موضوع ماده ۷۴ق.آ.د.م ) در دعاوی راجع به اهالی محل معین اعم از ده، شهر یا بخشی از شهر که تعداد آنها غیرمحصور است ، امر ابلاغ در دو مرحله انجام می شود : نخست دادخواست وضمایم آ به شخص یا اشخاصی که مدعی آنها را معارضخود معرفی می کند ابلاغ می شود ودیگر اینکه مفاد دادخواست وضمایم آن طبق ماده ۷۱ق.آ.د.م به دستور دادگاه ، یک نوبت در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار وبه هزینه خواهان آگهی می گردد که تاریخ انتشار آگهی تا جلسه رسیدگی دادگاه نباید کمتر از یک ماه باشد.
– خوانده مجهول المکان . ( موضوع ماده ۷۳ ق.آ.دم ) چنانچه تعیین نشانی خوانده برای خواهان امکان پذیر نباشد ، خواهان می تواند مراتب مجهول المکان بودن خوانده را در دادخواست قید کند تا مفاد آن از طریق آگهی در روزنامه کثرالانتشار به وی ( خوانده ) ابلاغ گردد و همچنین در صورتی که خوانده در نشانی اعلام شده توسط خواهان شناخته نشود و خواهان نیز از تعیین نشانی دقیق خوانده عاجز باشد ومأمور ابلاغ هم نتواند نشانی خوانده را پیدا کند، برگه ها ی قضایی باید از طریق روزنامه کثیرالانتشار به خوانده ابلاغ گردد که بدین ترتیب به دستور دادگاه مفاد دادخواست وزمان ومکان جلسه دادگاه یک نوبت در یکی از روزنامه های کثرالانتشار به هزینه خواهان آگهی می گردد که فاصله بین تاریخ انتشار آگهی تا روز جلسه رسیدگی دادگاه نباید کمتر از یک ماه باشد که بدین صورت حکم غیابی به محکوم علیه مجهول المکان نیز باید از طریق آگهی در روزنامه های کثیر الانتشار به عمل آید .
پس ابلاغ برگه ها  از طریق روزنامه به علت عدم شناسایی خوانده در محل معین طبق ماده ۷۲ منوط به این است که نخست نشانی مخاطب برخواهان مجهول باشد ونشانی دقیقی را نتواند از خوانده ارائه نماید ودوم مأمور ابلاغ هم نتواند نشانی خوانده را پیدا کند وسوم نشانی خوانده بر دفتر دادگاه نیز مجهول باشد وباید به این نکته نیزتوجه داشته باشیم که ابلاغ برگه ها از طریق آگهی در روزنامه مختص اشخاص حقیقی مجهول المکان است ودر مورد اشخاص حقوقی طبق ماده ۷۵ وتبصره ۱ ماده ۷۶ پیدا کردن نشانی آنان همواره شدنی است.

شیوه های ابلاغ قانونی به اشخاص حقیقی

  • محمد امینی

انواع اقامتگاه مخاطب از نظر ابلاغ اوراق قضایی


۱٫اقامتگاه حقیقی :
 اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آنجا سکونت داشته ومرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد . اگر محل سکونت شخصی ، غیر از مرکز مهم امور اوب اشد، مرکز امور او اقامتگاه وی محسوب می شود » ( ماده ۱۰۰۲ ق.م) و از طرفی طبق تبصره ۱ ماده ۶۸ ق.آ.د.م اعلام می دارد ابلاغ  اوراق در هریک از محل سکونت یا کار به عمل می آید وبرای ابلاغ در محل کار کارکنان دولت ومؤسسات عمومی وشرکت ها از طریق کارگزینی قسمت مربوط ابلاغ می گردد وطبق تبصره ۲ همان ماده ، ابلاغ اوراق قضایی زن ، در مواردی که زن در منزل شوهر ، سکونت ندارد در محل سکونت یا محل کار وی به عمل می آید پس درنتیجه ابلاغ اوراق قضایی در اقامتگاه حقیقی در هریک از محل سکونت یا محل کار شخص ( مرکز مهم امور شخص ) انجام می گیرد.
۲٫اقامتگاه انتخابی:
الف ) هریک از اصحاب دعوا یا وکلای آنان می توانند محلی را برای ابلاغ اوراق اخطاریه وضمایم آن در شهری که مقر دادگاه است انتخاب نموده وبه دفتر دادگاه اعلام کنند . در این صورت تمامی برگه های راجع به دعوا در محل تعیین شده ابلاغ می گردد. ( ماده ۷۸ ق.آ.د.م ) ملاحظه می گردد که علاوه بر داشتن اقامتگاه حقیقی ، قانون گذار برای سهولت امر ابلاغ اوراق قضایی به طرفین دعوی این اختیار به آنان داده است که در محل دادگاهی که دعوی در آنجا مطرح است . محلی رابرای ابلاغ اوراق به دفتر دادگاه اعلام نمایند که می تواند با اقامتگاه حقیقی آنان متفاوت باشد .
ب) « چنانچه ضمن قراردادی طرفین معامله یا یکی از آنها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله ، محلی را غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب نمایند ،نسبت به دعاوی راجع به آن معامله، همان محل که انتخاب شده است ، اقامتگاه وی محسوب خواهد شد واوراق دعوی واحضاریه واخطاریه نیز در غیر از اقامتگاه حقیقی وی ( همان اقامتگاه محل اجرای قانون مدنی ) البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم که تعیین دادگاه صالح در اقامتگاه انتخابی ، تنها نسبت به طرفین عقد یا قرارداد وآن هم فقط نسبت به دعاوی راجع یا ناشی از همان عقد یا قرارداد مؤثر است واز سوی دیگر ، تأثیر اقامتگاه انتخابی در صلاحیت محلی دادگاه در رسیدگی به دعوای مورد نظر  تنها اقامتگاه خوانده باشد ودر نتیجه، چنانچه بر اساس دیگر قواعد صلاحیت نسبی ، دعوا در صلاحیت دادگاهی غیر از محل اقامت خوانده باشد ، نفس انتخاب اقامتگاه در تعیین دادگاه صالح، عملاً منشأ اثر نیست.

انواع اقامتگاه مخاطب از نظر ابلاغ اوراق قضایی

  • محمد امینی

ابلاغ الکترونیکی

عدل،ایران،عدالت

ابلاغ الکترونیکی مژده‌ای به طرفداران تکنولوژی

امروزه ایمیل و پیامک جز جدانشدنی زندگی مردم هستند. بسیاری از کارهای روزمره از همین طریق و بدون اتلاف وقت صورت می‌گیرد. در زمانه‌ای که خرید هم اینترنتی است و نیازی به جابه‌جایی فیزیکی نیست، چرا اقدامات مربوط به امور قضایی که بیش از هر چیز نیازمند سرعت هستند، فیزیکی باشند. آیین نامه‌ای به نام «آیین نامه ارایه خدمات الکترونیک قضایی» وجود دارد که در آن از ابلاغ الکترونیکی هم یاد شده است.

طبق این آیین نامه دفاتری به نام «درگاه خدمات قضایی» یا «دفاتر خدمات قضایی» وجود دارند که شما از طریق آن‌ها می‌توانید طرح و پیگیری شکایات و سایر امور قضایی را از طریق سامانه‌های الکترونیکی یا مخابراتی انجام دهید. وقتی دفتر قضایی مدارک شما را تحویل می‌گیرد، نشانی پست الکترونیکی و شماره تلفن همراه را هم از شما می‌خواهد و کتبا به شما اعلام می‌کند که هر گونه اقدامی از جمله ابلاغ از طریق پیامک یا پست الکترونیکی خواهد بود. شما هم باید متعهد شوید که هر گونه تغییر در نشانی پست الکترونیکی یا شماره تلفن همراه خود را با ورود به پایگاه ثبت می‌کنید. در غیر این صورت اگر پیامی برای شما به نشانی و شماره قبلی فرستاده شود، ابلاغ شده محسوب می‌شود.

ابلاغ اوراق قضایی و دادخواست و سایر قرارها به خوانده یا مشتکی عنه (کسی که در امور کیفری از وی شکایت شده) از طریق الکترونیکی خواهد بود. اگر شماره تلفن و پست الکترونیکی خوانده یا مشتکی عنه موجود نباشد، ابلاغ به صورت فیزیکی انجام می‌شود. ولی مرجع قضایی باید خوانده یا مشتکی عنه را کتباً به استفاده از خدمات الکترونیکی راهنمایی کند. اگر وی در زندان یا بازداشتگاه باشد، اوراق به آدرس الکترونیکی یا ارتباطی زندان یا بازداشتگاه فرستاده می‌شود تا از طریق اداره زندان کتبا به او ابلاغ شود.

پس از ابلاغ الکترونیکی به خوانده یا مشتکی عنه اگر از طریق ورود به پایگاه و پس از احراز هویت به وسیله امضای دیجیتال به اوراق و برگه‌های قضایی دسترسی پیدا کرد، ابلاغ واقعی است. در غیر این صورت ابلاغ قانونی خواهد بود. پس از طریق الکترونیکی هم ابلاغ واقعی امکان‌پذیر است. ابلاغ به افراد دیگری که به نوعی در دعوا دخیل هستند مانند کسی که وثیقه گذاشته نیز به صورت الکترونیک خواهد بود. به طور کلی تمام مراحل دعوایی که الکترونیکی آغاز شود، الکترونیکی خواهد بود.

  • محمد امینی

دادخواست

۱-     دادخواست و نقش آن در دادرسی‌ها:

هنگامی که شخصی می‌خواهد علیه فرد دیگری اقامه دعوا کند به عنوان خواهان شناخته می‌شود و باید طرح دعوی خود را در برگ چاپی مخصوصی قید کند که به آن دادخواست می‌گویند؛ به عبارت دیگر دادخواست بیان ادعا نزد مراجع قضایی در اوراق مخصوص است و طبق ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست است.

 2-     تفاوت دعوای حقوقی و کیفری و انحصار دادخواست به دعوای حقوقی:

 دعوای کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن مجازات تعیین شده است ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی در نظر نمی‌گیرد و فقط مرتکب عمل را به دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می‌سازد. شکایت کیفری را در هر کاغذی می‌توان نوشت و به مرجع قضایی برد؛ ولی شکایت حقوقی حتما باید در برگ مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود در غیر این صورت مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.
در برگ دادخواست مطالبات خواهان از طرف مقابل به اطلاع دادگاه رسانده می‌شود. اگر این اطلاعات دقیق و کامل باشد رسیدن به نتیجه بسیار ساده‌تر خواهد بود اما اگر در نوشتن اطلاعات دادخواست سهل انگاری کنید ممکن است دعوای شما رد شود و تمامی هزینه‌هایی که برای دادخواست پرداخت کرده‌اید هدر برود.

۳-     محل تهیه و تقدیم دادخواست:

دادخواست به دفتر دادگاه صالح و در نقاطی که دادگاه دارای شعب متعدد است به دفتر شعبه اول تسلیم می‌شود.  برگ دادخواست را از مجتمع‌های قضایی واقع در تمامی مناطق می‌توان تهیه کرد.

دادخواست باید حتما در فرم‌های مخصوص باشد؛ زیرا هر فرم دادخواستی که از مراجع قضایی تهیه می‌شود دارای شماره نمونه مخصوص به خود است بنابراین نمی‌توان هر فرمی که تنها مشخصات آن شبیه به برگ‌های دادخواست را دارد، پر کرد.

 4-     انواع فرمهای دادخواست:

فرم دادخواست مخصوص شورای حل اختلاف ،

فرم دادخواست مخصوص دادگاه نخستین (مرحله بدوی)،

فرم دادخواست مخصوص واخواهی،

فرم دادخواست مخصوص دادگاه تجدید نظر،

فرم دادخواست مخصوص فرجام خواهی،

فرم دادخواست مخصوص دیوان عدالت اداری،

 5-     استفاده از دادخواست در دعاوی حقوقی:

لازمه رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگستری تقدیم دادخواست از سوی مدعی است. برگ دادخواست را می‌توان از محل فروش اوراق قضایی واقع در تمامی دادگستری‌ها و مجتمع‌های قضایی در سراسر کشور تهیه کرد. در مراجع قضایی‌ای که چند شعبه وجود دارد دادخواست به دفتر شعبه اول تسلیم می‌شود. البته اخیراً نسخه وورلد دادخواست نیز بصورت غیر رسمی وجود دارد که اغلب توسط وکلای دادگستری مورد استفاده قرار می گیرد که البته در برخی مزاجه بدلیل عدم آشنایی با فلسفه حقوقی دادخواست آن را نمی‌پذیرند و دادخواست تنظیم شده در فرمت های ورلد را معتبر تلقی نمی نمایند که این تعبیر درست نیست

  • محمد امینی

مصادیق اموال غیر منقول

اموالی که قابل جابه جایی نیستند زیرا به مال و محل مال ضرر وارد میشود.

ثمره و حاصل تازمانی که چیده نشده است غیر منقول هستند. و اراضی و ابنیه ها، آسیاها و لوله ها که در بنا نصب شده اند به صورت غیر منقول درآمده اند.

در حکم غیر منقول:

حیوانات و کلیه اشیایی مانند گاو، تلمبه و ادوات زراعت تا زمانی که در زراعت به کار میرود از نظر صلاحیت محاکم و توقیف اموال در حکم غیر منقول هستند به شرط آنکه مالک زمین و مالک
حیوانات و اشیاء یکی باشد.

غیر منقول تبعی:

سرقفلی غیر منقول تبعی است. هم منقول و هم غیر منقول ولی جنبه غیر منقول آن غلبه دارد.

حق انتفاع (حق سکنی، حق عمری)و حق ارتفاق (حق عبور و حق مجری)غیر منقول تبعی هستند.

حقوق و دعاوی مربوط به حق انتفاع و ارتفاق، دعاوی تصرف و خلع ید غیر منقول تبعی هستند.

دعاوی مربوط به اجرت المثل و خسارات وارد برآن غیر منقول هستند.

دعاوی که موضوع آن حق غیر منقول است به تابعیت از حق غیر منقول می باشد.

تعهد به انتقال مال غیر منقول، تعهد به تسلیم مال غیر منقول، تعهد به جبران خسارات وارده بر مال غیر منقول، تعهد به دادن اجرت المثل مال غیر منقول همگی غیر منقول هستند.

  • محمد امینی

وکالت


تعریف:
ماده ۶۵۶ق.م طبق این ماده

اثر عقد اعطای نیابت است بدین معنی ک موکل اقدام وکیل را به منزله اقدام خود میپندارد
نیابت درامور اعتباری و ارادی است ماده ۶۲۲ق م

…………………………………
انعقاد وکالت

لزوم ایجاب و قبول:

تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است اگر وکیل بدون اعلام به موکل مفاد وکالت را انجام دهد این اقدام حاوی قبول است

شکل ایجاب:
توالی ایجاب و قبول شرط نیست واحراز ارتباط معنوی بین آن دو کافی است

………………………………..

وکالت با واسطه:
موکل میتواند شخصی را وکیل کند تا وکیلی برای موکل انتخاب کند(حق توکیل) حق توکیل عملی است خطرناک ک بعضی آن را مجاز نمی دانند اما قانون مدنی در ماده ۶۷۲ق. م مجاز شمرده و در  ماده۶۷۳ ق. م از موکل حمایت کرده از بابت وکیلی ک بدون حق توکیل اقدام به وکالت دادن ب شخص دیگری نموده

…………………………………..

وکالت ظاهری
ماده ۶۲۲ق. م تمام اموری ک وکیل قبل رسیدن خبر عزل به او درحدود وکالت انجام دهد نسیت به موکل نافذ است

  • محمد امینی

تهمت و افترا و شرایط کلی آن



چگونه تقاضای اعاده حیثیت نمائیم
قسمت دوم:

منتشر کردن حکم
از دیگر راه هایی که می توان حیثیت و آبروی از دست رفته افراد را اعاده نمود، منتشر نمودن حکم بی گناهی این اشخاص از طریق رسانه ها و جرائد و یا ملزم نمودن فرد به عذرخواهی از طریق
جراید می باشد.

نشر اکاذیب
یکی از دیگر راه های بازگرداندن آبروی از دست رفته افراد طرح شکایت کیفری نشر اکاذیب می باشد و آن زمانی است که فردی کذبی را (نسبت دادن یک دروغ )، به قصد ضرر رساندن و یا تشویش اذهان عمومی در جمع یا از طریق رسانه به دیگری نسبت دهد.
مجازات این جرم، حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه می باشد.

جبران خسارت معنوی
از دیگر راه های بازگرداندن آبرو و حیثیت از دست رفته افراد جبران خسارت معنوی افراد در سایه ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی می باشد.
طبق این ماده خسارت های معنوی قابل مطالبه می باشند، این در حالی است که رویه قضایی فعلی تمایل چندانی به صدور حکم نسبت به خسارات معنوی ناشی از جرم ندارد.
اما این ماده می تواند دستاویزی برای افراد بوده تا دادگاه را مجاب نمایند با حکم دادن نسبت به خسارات مزبور(معنوی)، از آنها در مقابل طرح شکایت های غیر واقعی و بدون پشتوانه حمایت نماید.

ضمانت اجرای حقوقی
در صورتیکه خواهان در حالی اقدام به طرح دعوا بنماید که می داند حقی برای وی وجود ندارد، خوانده می تواند از دادگاه برای تأدیه خسارات ناشی از هزینه دادرسی و حق الوکاله که ممکن است خواهان به آن محکوم شود، تقاضای تأمین نماید.(تأمین دعوای واهی)
همچنین چنانچه در دادگاه محرز شود که منظور از اقامه دعوا تأخیر در انجام تعهد یا ایذای طرف یا غرض ورزی بوده، دادگاه مکلف است در ضمن صدور حکم یا قرار، خواهان را به پرداخت سه برابر هزینه دادرسی به نفع دولت محکوم نماید.

چند نکته:
– اعاده حیثیت را نباید با اعاده حقوق اجتماعی یکی دانست.
اعاده حیثیت در مورد افرادی مطرح می شود که مرتکب جرمی نشده اند و بی گناه اند و بی گناهی شان نیز ثابت شده است، اما اعاده حقوق اجتماعی در مورد محکومانی است که در شرایط خاصی از حقوق اجتماعی مانند داوطلب شدن در انتخابات ریاست جمهوری، عضویت در شورای حل اختلاف یا هیات مدیره شرکت های دولتی یا خصوصی… محروم می شوند، اما با گذشت زمان معینی این محرومیت ها برداشته می شود و به عبارتی دیگر حقوق اجتماعی این محکومان اعاده می شود.
 در صورتی که اشخاص خود قصد طرح شکایت کیفری را داشته باشند، باید از عنوان نمودن و نسبت دادن عناوین مجرمانه به افراد پرهیز کنند و به جای درج عنوان مجرمانه، بنویسند به شرح شکوائیه و در صورتی که وکیل دادگستری از طرف موکل اقدام به شکایت کیفری نماید، در صورت بیان عنوان مجرمانه بنویسد حسب اظهار موکل.
البته با توجه به اینکه طرفین در بیان عنوان شکایت اجباری ندارند و آنچه که ملزم به بیان آن می باشند بیان موضوع شکایت است،بهتر آن است که انتخاب عنوان قانونی منطبق با موضوع را به دادگاه بسپارند و صرفاً به بیان آنچه که اتفاق افتاده بپردازند.

  • محمد امینی

تفاوت شکایت کیفری باشکایت حقوقی

 

تفاوت شکایت کیفری باشکایت حقوقی
 
یکی از مسائلی که مراجعین دادگستری زیاد با آن مواجه هستند، تفکیک دو عنوان است و برای موفقیت در دادگستری، دانستن تفاوت‌های این دو عنوان خیلی موثر است:(ده قسمت)

(قسمت اول)
دعوای کیفری مربوط به عملی است که برای مرتکب آن، دادگاه مجازات تعیین می‌کند ولی برای دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظرنمی‌گیرد و فقط مرتکب عمل رابه دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می سازد.

(قسمت دوم)
شکایت کیفری را در هر کاغذی می‌توان تنظیم و به مرجع قضایی برد، ولی شکایت حقوقی حتماٌ باید در کاغذ مخصوصی بنام دادخواست نوشته شود وگرنه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد .

(قسمت سوم)
شکایت کیفری را برای رسیدگی باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا، جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده می‌شود. ولی دادخواست حقوقی باید به صورت مستقیم به دادگاه برده شود.

(قسمت چهارم)
شکایت‌های کیفری را بدون استفاده از وکیل هم می‌توان در دادگستری مطرح کرد،  ولی اکثر شکایت‌های حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود.

(قسمت پنجم)
برای مطرح کردن شکایت کیفری(ازهرنوعی که باشد) فقط یک تمبر  2000تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده می‌شود، ولی برای طرح شکایت حقوقی، باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم درهزار تمبر باطل کرد.

  • محمد امینی